کد مطلب:152327 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178

شاگرد شیخ انصاری متأهل و صاحب خانه شد
در بین طلاب و شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری قدس سره، یك شیخ طلبه ای بوده است كه در زمانی از وضع طلبگی ناراحت شده بود و از فقر و ناداری به تنگ آمده بود.

او تصمیم می گیرد كه نزد قبر حضرت امام حسین علیه السلام، در تحت قبه برای دو حاجتی كه داشته است، دعا كند. رسم او این بوده است كه در هر شب جمعه كه درس ها تعطیل بود، از نجف به كربلا می آمده است.

بالاخره در آن شب جمعه به كربلا آمد و تحت قبه ی استجابت، درخواست كرد كه یا حسین! من از شما دو چیز می خواهم: یكی خانه و دیگری زن! زیرا شیخ مرتضی انصاری به غیر از خرج نان و پنیر، چیز دیگری به من نمی دهد.

سپس پیش خود، مدتی را معین كرد كه تا یك هفته ی دیگر باید حاجتم داده شود و چنانچه داده نشد، شكایت امام حسین علیه السلام را به پدرشان حضرت علی علیه السلام خواهم كرد. او گفت: شب جمعه دیگر موعد من است و چنانچه حاجت خود را نگرفتم، دیگر به زیارتتان نخواهم آمد!

پس از مراجعت به نجف اشرف و گذشتن موعد مقرر، باز در هفته ی دیگر بنا به مرسوم خودش به جانب كربلا رهسپار گردید! وقتی كه او به وادی ایمن كربلا رسید و


چشمش به گند مطهر افتاد، گفت: آقا! حالا كه شما حاجت مرا روا نساختید و یك هفته هم منقضی شد، من هم به زیارتتان نمی آیم. سپس از همانجا برگشت و خسته و مانده وارد نجف شد و خواست به حرم حضرت علی علیه السلام برود. ولی چون خسته بود، قادر به رفتن نبود و با خود گفت: فردا صبح به حرم می روم!

فردا صبح، اول آفتاب، طلبه ای از طرف مرحوم شیخ با عجله آمد و گفت: شیخ به شما پیغام داده است كه حتما قبل از تشرف به حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نزد من بیا، زیرا امر واجبی در كار است! پس از این پیغام، آن طلبه به خدمت مرحوم شیخ قدس سره رفت.

مرحوم شیخ فرمود: حضرت امام حسین علیه السلام به من امر كرده اند كه وضع تو رسیدگی كنم و تو را راضی كنم، قبل از اینكه به حرم حضرت علی علیه السلام مشرف شوی! مبادا شكایت حسین را به پدرش بنمایی!

سپس مرحوم شیخ خانه ای برای او خریداری نمود و یكی از تجار را طلبید و درخواست كرد كه دخترش را به آن طلبه تزویج نماید! خلاصه او با توسل به حضرت امام حسین علیه السلام، به هر دو حاجت خود رسید. [1] .


[1] كرامات الحسينية ج 1، ص 181 به نقل از كشكول شمس - كبريت احمر ص 165.